معنی مصطکی
لغت نامه دهخدا
مصطکی. [م ُ طَکا](معرب، اِ) مُصْطَکا. رجوع به مَصْطَکی شود.
مصطکی. [م َ طَ](معرب، اِ)(از یونانی ماستیخه) صمغ زردرنگ که از درخت ضرو تراود.(یادداشت مؤلف). یک نوع سم سقزی خوشبو و شبیه به کندر که آن را اراء و پلاجور و رماس و رماست و کیه نیز گویند و درخت آن را و کشک و ولمشک نامند.(ناظم الاطباء). صمغی است زردرنگ.(غیاث)(آنندراج). صمغ درختی است.(نزههالقلوب). علک الروم.(یادداشت مؤلف). علک رومی.(دهار)(مهذب الاسماء)(زمخشری). کیا.(یادداشت مؤلف). مصطکی که آخر آن را بأتلفظ کنند در لغت عرب «مصطکا» به فتح یاضم میم و الف مقصور و «مصطکاء» به فتح میم و الف ممدود است و اصل آن کلمه ای یونانی است و در فرانسه نیز آن را ماستیک نامند. آذربایجانیان گاهی نونی نیز به آخر آن بیفزایند و مصطکین گویند.(از نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 2 شماره ٔ 1). کرکم.(منتهی الارب). صمغی است که سپید آن را رومی مصطکی و سیاه آن را مصطکی نبطی گویند. درختش ریزه تر از کندر و سپید آن نافع جهت معده و مقعد و روده و جگر و سرفه ٔ کهنه به نوشیدن.(از منتهی الارب). نوعی است از علک رومی و آن عربی اصلی نیست بلکه دخیل است در لغت عرب، و هر دارویی که در وی مصطکی بکار برند عرب آن را مصطک گوید.مصطکی را کیا نیز گویند و به پارسی رماس و رماست خوانند. نیکوترین وی آن است که از قبرس آورند. مصطکی رومی بود و دو گونه است سفید که علک رومی است و روغن مصطکی را از آن گیرند و به سریانی علکا نامند و سیاه که قبطی یعنی مصری آن است. مصطکی سفید قطعه های بزرگ دارد و پوست درخت و چوب او به هم نیامیخته باشد. درعطرها و علاجها بکار برند و روغن آن را به هر عضوی که بمالند نرم شود و جگر و معده و امعأرا تقویت کند و اشتها بیفزاید. سرفه و نفث الدم و عفونت زایل کند.(از تذکره ٔ صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی). به پارسی کندر رومی خوانند و به سریانی کبا و به رومی مسطیخی و به یونانی سحینوس گویند و آن را علک رومی و کیه نیز گویند. جهت دفع زخم معده و سردرد و شقاق لبها و خونریزی زبان و سرفه ٔ بلغم و رانش شکم و شکستگی استخوان و سستی اعضا و ترشح زخم مؤثر است و بول را براند و مضمضه ٔ آن دندانها محکم گرداند و جرب را نافع بود.(از اختیارات بدیعی). صمغ آن را صمغ مصطکی گویند گونه ای از سقز که به صورت شیرابه ای بر اثر ایجاد شکاف از ساقه و شاخه های درختچه ٔ مصطکی خارج می شود و به صورت قطرات کوچکی در محل شکاف منعقد می گردد. قطرات سخت شده ٔمصطکی به درشتی نخودی کوچک و رنگش زرد پریده و کمی شفاف است و بو و طعم آن ملایم به جو و مطبوع میباشد. در گرمای 108 درجه ذوب می شود، و بر اثر جویدن بسهولت در زیر دندان نرم می گردد. مصطکی کمی از آب سنگین تر است و در اتر و کلروفرم و اسانس تربانتین و به مقدارکم در الکل حل می شود. گاهی مصطکی به جای آنکه بر روی شاخه ها و ساقه ٔ درخت باقی بماند در پای درخت بر روی هم انباشته شده به صورت قطعات نسبتاً بزرگ درمی آید. این قسم نوعی خالص مصطکی را تشکیل می دهد. نوع اخیررنگ قهوه ای دارد و معمولاً دارای ماسه و ناخالصی های دیگر است. نوع مرغوب مصطکی به صورت دانه های کوچکی است و به مصرف جویدن می رسد. کندر رومی. کندوک. مصطکا. علک خاییدنی. کندور. علک رومی و مسطیخی:
به شرط بی بی شمس و به شرب باباخمس
به مصطکی و به بادام و پسته و عناب.
خاقانی(دیوان چ سجادی ص 55).
و رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن و ذخیره ٔ خوارزمشاهی و تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 397 و گیاه شناسی گل گلاب ص 217 شود. || درخت مصطکی، درختچه ای است از تیره ٔ سماقی ها که در حقیقت یکی از گونه های پسته به شمار می رود و شاخه های ناهموار و برگ هایی مرکب از5 تا 12 زوج برگچه با یک برگچه ٔ انتهایی دارد و معمولاً در نواحی بحرالروم(مدیترانه) مخصوصاً مجمعالجزایر یونان پرورش می یابد، از ساقه و شاخه های این درختچه بر اثر ایجاد شکاف شیرابه ای خارج می شود که بسهولت قطرات کوچکی در محل شکاف منعقد می گردد معمولاً از هر درخت سالیانه معادل 4 تا 5 کیلوگرم از این ماده که به مصطکی موسوم است به دست می آید. درخت علک رومی. درخت کندوک.
مصطکی. [م ُ طَ](اِخ) جزیره المصطکی. خیا. خیوس.(یادداشت مؤلف). رجوع به خیا و خیوس شود.
فرهنگ معین
(مَ طَ) [معر.] (اِ.) گونه ای سقز که به صورت شیرابه ای بر اثر ایجاد شکاف از ساقه و شاخه های درختچه مصطکی خارج می شود و به صورت قطرات کوچکی در محل شکاف منعقد می گردد.
فرهنگ عمید
کندر
حل جدول
گیاهی دارویی با صمغی خوشبو
فارسی به انگلیسی
Mastic
فرهنگ گیاهان
علک رومی
فرهنگ فارسی هوشیار
یونانی تازی گشته سکز اراه کندرک رماس در تازی مصطکا و مسطکا ء نیز آمده (اسم) گونه ای سقز که بصورت شیرابه ای بر اثر ایجاد شکاف از ساقه و شاخه های درختچه مصطکی خارج میشود وبصورت قطرات کوچکی در محل شکاف منعقد میگردد. قطرات سخت شده مصطکی بدرشتی نخودی کوچک و رنگش زرد پریده و کمی شفاف است و بو و طعم آن ملایم ومطبوع میباشد. در گرمای 108 درجه ذوب میشود وبر اثر جویدن بسهولت در زیر دندان نرم میگردد. مصطکی کمی از آب سنگین تر است و دراتروکلروفرم واسانس تربانتین و بمقدار کم در الکل حل میشود. گاهی مصطکی بجای آنکه برروی شاخه ها و ساقه درخت باقی بماند در پای درخت بر روی هم انباشته شده بصورت قطعات نسبه بزرگ در میاید. این قسم نوع خالص مصطکی را تشکیل میدهد. نوع اخیر رنگ قهوه یی دارد ومعمولا دارای ماسه وناخالصی های دیگر است. نوع مرغوب مصطکی بصورت دانه های کوچکی است و بمصرف جویدن میرسد کندر رومی کندرک مصطکا علک خاییدنی کندرو علک رومی مسطنجی. یا درخت مصطکی. درختچه ایست از تیره سماقی ها که در حقیقت یکی از گونه های پسته بشمار میرود و شاخه های ناهموار وبرگهایی مرکب از 5 تا 12 زوج برگچه با یک برگچه انتهایی دارد و معمولا در نواحی بحرالروم (مدیترانه) مخصوصا مجمع الجزایر یونان پرورش می یابد. از ساقه و شاخه های این درختچه بر اثر ایجاد شکاف شیرابه ای خارج میشود که بسهولت قطرات کوچکی در محل شکاف منعقد میگردد. معمولا از هر درخت سالیانه معادل 4 تا 5 کیلوگرم از این ماده که به مصطکی موسوم است بدست میاید درخت علک رومی درخت کندرک.
معادل ابجد
169