معنی مصیبت زده
لغت نامه دهخدا
مصیبت زده. [م ُ ب َ زَ دَ / دِ](ن مف مرکب) ماتم زده.(ناظم الاطباء). ماتمی. سوکوار. عزادار. مصیبت دیده.(یادداشت مؤلف): تضجیع؛ مصیبت زده ساختن.(منتهی الارب). || بدبخت.(ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
ماتمزده، در رنج و بلاافتاده، بدبخت، بیچاره،
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
رنجور، سوکوار، بد آورده (صفت) در رنج و بلا افتاده، ماتم زده (بسبب فوت خویشاوند یا دوستی صمیم)، بدبخت.
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
558