معنی معادل فارسى تست
حل جدول
آزمونه
معادل فارسى فارماسیست
لطفا شماره مجله و صفحه را بنویسید
معادل فارسى پروژکتور
فراتاب
معادل فارسى سزارین
رستمزاد
معادل فارسى ضمیر
فرانام
معادل فارسى رنسانس
نوزایى
معادل فارسى قاره
خشکاد
معادل فارسى موکت
نمدک
معادل فارسی تست
آزمونه
آزمون، آزمونه
آزمون
معادل فارسى کورن فلکس
برشتوک
واژه پیشنهادی
آزمونه
لغت نامه دهخدا
تست. [ت َ] (اِ) پیاله و مشربه. (ناظم الاطباء). شاید مصحف طست باشد.
تست. [ت ِ] (انگلیسی، اِ) کلمه ای است انگلیسی که اخیراً در زبان فارسی متداول شده وبمعنی امتحان و آزمایشی است که در مورد شناسائی استعدادهای طبیعی یا اکتسابی افراد بکار برند. و امتحان شونده باید از طریق جستن قرائن و شواهد موجود در تست پرسش ها را تکمیل کند و جواب صحیح بدهد. این نوع امتحان بر مبنای پرسش های کوتاه و فراوان استوار است.
معادل ابجد
1346