معنی معادل فارسى سزارین
حل جدول
رستمزاد
معادل فارسى فارماسیست
لطفا شماره مجله و صفحه را بنویسید
معادل فارسى تست
آزمونه
معادل فارسى پروژکتور
فراتاب
معادل فارسى ضمیر
فرانام
معادل فارسى رنسانس
نوزایى
معادل فارسى قاره
خشکاد
معادل فارسى موکت
نمدک
معادل فارسى کورن فلکس
برشتوک
فارسى زبان
تاجیک
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
عمل جراحی در زایمان غیر طبیعی که شکم را در بالای رحم چاک میدهند و بچه را خارج میکنند،
فرهنگ فارسی هوشیار
عمل جراحی در زایمان غیر طبیعی
لغت نامه دهخدا
معادل. [م ُ دِ](ع ص) همسرو همتا.(منتهی الارب)(آنندراج)(ناظم الاطباء). || برابر و مساوی و یکسان.(ناظم الاطباء). هم چند.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مانند و مشابه و مانند هم.(از ناظم الاطباء). || راست و درست.(ناظم الاطباء). || هم ارزو هم قیمت و هم قدر.(ناظم الاطباء). || هم وزن. هم سنگ. هم ترازو.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- معادل ژول، معادل مکانیکی گرما. رجوع به ترکیب بعد شود.
- معادل مکانیکی گرما، اگر به اندازه ٔ Q واحد گرما به W واحد کار تبدیل شود رابطه ٔ JQ = W برقرار خواهد شد که در آن J ثابت است که معادل مکانیکی یا معادل ژول نامیده میشود و J عبارت است از مقداری کاری که از تبدیل یک واحد گرما و کار مکانیکی به دست می آید. یک کالری(در 15 درجه ٔ سانتی گراد) معادل 107*185 و 4 ارگ است بنابراین مقدار J برابر با 107*185 و 4 ارگ بر کالری خواهد بود.(از فرهنگ اصطلاحات علمی).
معادل ابجد
814