معنی معادل فارسى موکت

لغت نامه دهخدا

موکت

موکت. [م ُ وَک ْ ک ِ] (ع ص) موکب.خرمای به پختگی نزدیک شده. بسر موکت، بسره موکت، غوره ٔ خرمای خجکهای سیاه برآورده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خرما که رنگ پختگی پدید آید در وی و نکته های سیاه برآورد. (آنندراج). رجوع به مُوَکّب شود.

موکت. [م ُ ک ِ] (فرانسوی، اِ) نوعی فرش کرک دار و پشمی یا از الیافی پشم گونه.

فرهنگ عمید

موکت

نوعی فرش که از الیاف مصنوعی بافته می‌شود،

مترادف و متضاد زبان فارسی

موکت

کف‌پوش، فرشینه، زیلوی ماشینی

فرهنگ معین

موکت

(مُ کِ) [فر.] (اِ.) نوعی کف پوش درشت باف با پرز بلند یا کوتاه، فرشینه. (فره).

معادل ابجد

معادل فارسى موکت

952

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری