معنی معادل فارسی استیشن

حل جدول

معادل فارسی استیشن

ایستگاه، جایگاه، مستقر کردن


استیشن

خودرویی که صندوق‌عقب آن جزو اتاق آن است.

خودرویی که صندوق عقب آن جزو اتاق آن است


معادل فارسی مایکروویو

تندپز


معادل فارسی هیدروتراپی

آب‌درمانی


معادل فارسی ژیروسکوپ

دوران نما


معادل فارسی ژئولوژی

زمین‌شناسی


معادل فارسی مابعدالطبیعه

متافیزیک


معادل فارسی تاکتیک

راهبرد


معادل فارسی پیس

نمایشنامه


معادل فارسی آتلیه

کارگاه


معادل فارسی اتیکت

بهانما


معادل فارسی پرسپکتیو

دورنما


معادل فارسی پارکومتر

توقف سنج


معادل فارسی بن

بهابرگ

معادل ابجد

معادل فارسی استیشن

1317

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری