معنی معادل فارسی ایمیل
حل جدول
رایانامه
پیام نگار
ایمیل
رایانامه
معادل فارسی مایکروویو
تندپز
معادل فارسی هیدروتراپی
آبدرمانی
معادل فارسی ژیروسکوپ
دوران نما
معادل فارسی ژئولوژی
زمینشناسی
معادل فارسی اتیکت
بهانما
معادل فارسی پرسپکتیو
دورنما
معادل فارسی پارکومتر
توقف سنج
معادل فارسی بن
بهابرگ
لغت نامه دهخدا
ایمیل. [] (اِخ) رودیست در غربی مغولستان در ایالت سمیریه چنسک در سیبری روسیه و در بحیرهالاکول میریزد و اکنون نیز آنرا امیل و یمیل خوانند. (حاشیه ٔ جهانگشای جوینی ج 1 ص 31): و تختگاه اوکتای که ولی عهد بود یورت او در عهد پدر در حدود ایمیل و قوناق بودچون بر تخت خانی نشست. (جهانگشای جوینی ج 1 ص 31). در حرکت زیارت تعجیل واجب داشت و سوز واقعه او را فرازمین نگذاشت تا به ایمیل رسید. (جهانگشای جوینی).
فرهنگ معین
(اِ مِ یْ) [انگ.] (اِ.) = ای میل: پست الکترونیکی.
فرهنگ واژههای فارسی سره
رایانامه
واژه پیشنهادی
پیام نگار
معادل ابجد
587