معنی معادل فارسی بالکن
حل جدول
لغت نامه دهخدا
بالکن. [ک ُ] (فرانسوی، اِ) پالگانه. (لغات فرهنگستان). بالکانه. مهتابی. ایوانچه. خروجی. پالانه. روشن. (یادداشت مؤلف). پیش آمدگی در طبقه ٔ دوم هر ساختمان که معمولاً بداخل اطاق راه دارد و در حکم یک راهرو کم پهنا در جلو اطاق و سایبانی برای طبقه ٔ اول است و در تابستان از آن استفاده شود. معمولاً سرتیرهای آهنی یا چوبی سقف طبقه ٔ اول را قریب یک گز در فضا جلوتر برند و میانشان سقف زنند و بپوشانند و گاه برای حفاظت گرداگرد آنرا نرده گذارند. بالکن معمولاً بی سقف است و حال آنکه غلام گردشی و پاگرد سقف دارد.
فرهنگ واژههای فارسی سره
ایوان
کلمات بیگانه به فارسی
ایوان
مترادف و متضاد زبان فارسی
ایوان، مهتابی، لژ، شاهنشین
فرهنگ معین
ایوان. مهتابی، طبقه بالای تئاتر یا سینما، ایوان کوچک جلوی کاشانه، ایوانک (فره). [خوانش: (کُ) [فر.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
ایوان نردهدار کوچک جلو ساختمان،
سالن فوقانی در سینما، تئاتر، یا مجالس قانونگذاری که مشرف به طبقۀ پایین است،
فارسی به عربی
شرفه
فرهنگ فارسی هوشیار
مهتابی، ایوانچه، ایوان کوچک جلو عمارت
فارسی به آلمانی
Balkon (m)
معادل ابجد
599