معنی معادل فارسی بورس
حل جدول
بهابازار
بها بازار
معادل فارسی واژه بورس
بهابازار
بورس
بهابازار
معادل فارسی مایکروویو
تندپز
معادل فارسی هیدروتراپی
آبدرمانی
معادل فارسی ژیروسکوپ
دوران نما
معادل فارسی ژئولوژی
زمینشناسی
ترکی به فارسی
بورس
لغت نامه دهخدا
بورس. (فرانسوی، اِ) بازاری که داد و ستد و معامله (بخصوص اوراق بهادار) در آنجا انجام گیرد. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ عمید
(اقتصاد) مکان خریدوفروش اوراق بهادار و سهام،
شهریهای که دولت، دانشگاه، یا مؤسسهای برای تحصیل به دانشجویی میپردازد،
مکان مخصوص خریدوفروش کالایی خاص: بورس اتومبیل،
فرهنگ معین
خرید و فروش اوراق بهادار، بها بازار (فره)، کمک هزینه پرداختی به دانشجو جهت تحصیل، راتبه (فره). [خوانش: [فر.] (اِ.)]
مترادف و متضاد زبان فارسی
مرکز معاملات اوراقبهادار و سهام، تحصیل به هزینه دولت یاموسسات، شهریه، هزینه تحصیل
فرهنگ واژههای فارسی سره
بها بازار
فرهنگ فارسی هوشیار
فروش اوراق بهادار
معادل ابجد
764