معنی معادل فارسی بوروکراسی

مترادف و متضاد زبان فارسی

بوروکراسی

دیوان‌سالاری، قرطاس‌بازی، کاغذبازی، پشت میزنشینی، دیوانی‌گری

فرهنگ معین

بوروکراسی

(رُ کْ) [فر.] (اِ.) دیوانسالاری، حکومت سازمان های اداری بر جامعه.

واژه پیشنهادی

بوروکراسی

دیوان سالاری

کاغذبازی

معادل ابجد

معادل فارسی بوروکراسی

1001

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری