معنی معادل فارسی حق التدریس

لغت نامه دهخدا

حق التدریس

حق التدریس. [ح َق ْ قُت ْ ت َ] (ع اِ مرکب) پاداشی که بمدرس دهند برای درس گفتن. حق التعلیم.

فرهنگ فارسی هوشیار

حق التدریس

پاداشی که به مدرس دهند برای درس گفتن، حق التعلیم

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

حق التدریس

آموزانه

فرهنگ معین

حق التدریس

(~ُ. تَّ) [ع.] (ص مر.) وجهی که در ازای تدریس به استاد و آموزگار پرداخت شود، آموزانه (فره).

فرهنگ عمید

حق التدریس

کارمزدی که به مدرس در برابر تدریس پرداخت می‌شود،

کلمات بیگانه به فارسی

حق التدریس

آموزانه

معادل ابجد

معادل فارسی حق التدریس

1309

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری