معنی معادل فارسی دمپینگ
حل جدول
بازارشکنی،
عایق صوتی خودرو ، کم شدن سریالی دامنه حرکت ذره مورد نظر
معادل فارسی مایکروویو
تندپز
معادل فارسی هیدروتراپی
آبدرمانی
معادل فارسی ژیروسکوپ
دوران نما
معادل فارسی ژئولوژی
زمینشناسی
معادل فارسی مابعدالطبیعه
متافیزیک
معادل فارسی تاکتیک
راهبرد
معادل فارسی پیس
نمایشنامه
معادل فارسی آتلیه
کارگاه
معادل فارسی اتیکت
بهانما
معادل فارسی پرسپکتیو
دورنما
معادل فارسی پارکومتر
توقف سنج
معادل فارسی بن
بهابرگ
لغت نامه دهخدا
دمپینگ. [دَ] (اِ) (اصطلاح تجارت) فروش به ضرر برای ورشکست کردن رقبا. (یادداشت مؤلف).
فرهنگ فارسی هوشیار
انگلیسی میرا سازی
معادل ابجد
622