معنی معادل فارسی سمبولیسم
حل جدول
نمادگان
سمبولیسم
نمادپردازی
معادل فارسی مایکروویو
تندپز
معادل فارسی هیدروتراپی
آبدرمانی
معادل فارسی ژیروسکوپ
دوران نما
معادل فارسی ژئولوژی
زمینشناسی
معادل فارسی تاکتیک
راهبرد
معادل فارسی اتیکت
بهانما
معادل فارسی پرسپکتیو
دورنما
معادل فارسی پارکومتر
توقف سنج
معادل فارسی بن
بهابرگ
فرهنگ معین
نهضت ادبی که از اوایل قرن بیستم به عنوان عکس العمل ناتورالیسم در اروپا ایجاد شد. تحت تأثیر فلسفه ایده آلیسم بود، از متافزیک الهام می گرفت و می کوشید جهان را با نظر سمبولیک و روحانی بررسی کند، رمزگرایی، نمادگرایی (فره)، مجمو [خوانش: (~.) [فر.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
مکتبی و سبکی در هنر و بهویژه در ادبیات که برای بیان و احساسات درونی یا واقعیتهای اجتماعی از نمادها بهره میگیرند، نمادگرایی، نمادپردازی،
مترادف و متضاد زبان فارسی
نمادگرایی، نمادپردازی
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی نماد گرایی
معادل ابجد
744