معنی معادل فارسی شارژ
حل جدول
هزینه سرانه خدمات
شارژ
مقدار برق باتری
معادل فارسی مایکروویو
تندپز
معادل فارسی هیدروتراپی
آبدرمانی
معادل فارسی ژیروسکوپ
دوران نما
معادل فارسی ژئولوژی
زمینشناسی
معادل فارسی تاکتیک
راهبرد
معادل فارسی اتیکت
بهانما
معادل فارسی پرسپکتیو
دورنما
معادل فارسی پارکومتر
توقف سنج
معادل فارسی بن
بهابرگ
فرهنگ معین
(اِ.) بار، حمل، مقدار برق لازم برای باتری، هزینه ای که ساکنان یک مجتمع مسکونی برای خدمات و نگه داری از مجتمع می پردازند، هزینه سرانه خدمات (فره).4- (ص.) پر، اشباع، در فارسی به معنای شاد، سرحال. [خوانش: (رْ) [فر.]]
فرهنگ عمید
مقدار برق یک دستگاه،
(اسم مصدر) عمل ذخیره کردن برق در یک دستگاه،
هزینهای که در ازای خدمات ارائه شده به کسی داده میشود،
(صفت) [عامیانه، مجاز] شاد وسرحال،
فرهنگ فارسی هوشیار
نمایندگی، مقدار برق یک دستگاه، قوه باطری
فارسی به انگلیسی
Charge
معادل ابجد
1997