معنی معادل فارسی فریزر کردن
حل جدول
منجمد کردن
معادل فارسی فریزر
یخ زن
معادل فارسی تاکسیدرمی کردن
آکنده سازی
معادل فارسی تست کردن
آزمودن
معادل فارسی فاکس کردن
دور نگاری
دورنگاری
فریزر
یخ زن
معادل فارسی اسکورتکردن
هم رُوی کردن
معادل فارسی استیشن
ایستگاه، جایگاه، مستقر کردن
معادل فارسی ساید بای ساید ( یخچال، فریزر)
هم بر (یخچال، یخ زن)
معادل فارسی ساید بای ساید ( یخچال- فریزر)
هم بر (یخچال – یخ زن)
معادل فارسی ساید بای ساید( یخچال- فریزر)
هم بر (یخچال- یخ زن)
فارسی به انگلیسی
Freezer
فرهنگ معین
(فِ زِ) [انگ.] (اِ.) نوعی یخچال با سرمای زیاد که مواد غذایی را در آن به منظور نگه داری در مدت طولانی منجمد می کنند، یخ زن (فره).
فارسی به ایتالیایی
congelatore
معادل ابجد
1267