معنی معادل فارسی ژورنالیست

حل جدول

معادل فارسی ژورنالیست

جریده‌نگار، خبرنگار، روزنامه‌چی، روزنامه‌نگار، روزنامه نویس


ژورنالیست

روزنامه نویس

روزنامه نگار

روزنامه‌نویس

روزنامه‌نگار


معادل فارسی مایکروویو

تندپز


معادل فارسی هیدروتراپی

آب‌درمانی


معادل فارسی ژیروسکوپ

دوران نما


معادل فارسی ژئولوژی

زمین‌شناسی


معادل فارسی اتیکت

بهانما


معادل فارسی پارکومتر

توقف سنج

فرهنگ عمید

ژورنالیست

روزنامه‌نویس،
[مجاز] شخصی که جنجال برپا می‌کند، جنجال‌آفرین،

فرهنگ معین

ژورنالیست

(~.) [فر.] (ص مر.) روزنامه - نگار.

مترادف و متضاد زبان فارسی

ژورنالیست

جریده‌نگار، خبرنگار، روزنامه‌چی، روزنامه‌نگار

فرهنگ فارسی هوشیار

ژورنالیست

فرانسوی روزنامه نویس (صفت) روزنامه نویس روزنامه نگار. توضیح احتراز از این کلمه بیگانه اولیاست.

معادل ابجد

معادل فارسی ژورنالیست

2253

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری