معنی معادل فارسی کارتابل
حل جدول
کارپوشه
معادل فارسی مایکروویو
تندپز
معادل فارسی هیدروتراپی
آبدرمانی
معادل فارسی ژیروسکوپ
دوران نما
معادل فارسی ژئولوژی
زمینشناسی
معادل فارسی مابعدالطبیعه
متافیزیک
معادل فارسی تاکتیک
راهبرد
معادل فارسی پیس
نمایشنامه
معادل فارسی آتلیه
کارگاه
معادل فارسی آکادمیک
دانشگاه
معادل فارسی اتیکت
بهانما
معادل فارسی پرسپکتیو
دورنما
معادل فارسی پارکومتر
توقف سنج
معادل فارسی بن
بهابرگ
فرهنگ معین
[فر.] (اِ.) پوشه مخصوصی که نامه ها و پرونده های جاری را برای صدور دستور در آن قرار می دهند، کارپوشه. (فره).
معادل ابجد
1150