معنی معادل فارسی کنسانتره

فرهنگ معین

کنسانتره

شکل غلیظ شده بعضی از مواد، ماده ای که آب آن تحت فشار گرفته شود، افشرده. (فره). [خوانش: (کُ رِ) [فر.] (اِ.)]

معادل ابجد

معادل فارسی کنسانتره

1282

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری