معنی مغازه اجناس دسته دوم

حل جدول

مغازه اجناس دسته دوم

سمساری


اجناس

کالا، اقسام، انواع، گونه ها

لغت نامه دهخدا

اجناس

اجناس. [اَ] (ع اِ) ج ِ جنس:
اینچنین آفریده گشت جهان
شغل (؟) از انواع و مردم از اجناس.
مسعودسعد.
|| و مصطلح دفتر اکبرشاهی آنکه سپاهیان را سوای نقد در وجه علوفه ٔ ایشان دهند.
- اجناس عالیه، مقولات. مقولات عشر. قاطیغوریاس.
- جنس الاجناس، جنس عالی. (اصطلاح منطق). رجوع به جنس شود.

اجناس. [اَ] (اِخ) نام پهلوانی تورانی از سپاهیان افراسیاب در شاهنامه:
چو اجناس با ویسه در میمنه
سرافراز هر یک گو یک تنه.
فردوسی.


مغازه

مغازه. [م َزَ / زِ](اِ) مأخوذ از ترکی، دکان بزرگ و ترکان این لفظ را از مگازن فرانسه گرفته و فرنگان از مخزن تازی اخذ کرده اند.(ناظم الاطباء). مأخوذ از ماگازن فرانسه و اصل ماگازن مخزن عربی است. دکان.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کلمه ای است مأخوذ از «مخزن » عربی(جای ذخیره) و آن به جائی اطلاق شود که اشیاء و کالاها همچون مواد غذائی و خواربار و جز اینها را در آن بطور منظم جای دهند فروش را مانند مغازه ٔ گندم فروشی، مغازه ٔ پارچه فروشی، مغازه ٔ خواربار و لبنیات فروشی، مغازه ٔ آجیل و شیرینی فروشی.(از لاروس). در تداول فارسی امروز این کلمه معادل دکان به کار می رود. و رجوع به دکان معنی اول شود.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اجناس

کالاها

فرهنگ فارسی هوشیار

اجناس

(تک: جنس) گونه ها، کالاها جنس ها (اسم) جمع: جنس. قسم ها نوع ها گونه ها، کاها متاع ها.


مغازه

دکان بزرگ

فرهنگ فارسی آزاد

اجناس

اَجْناس، جنس ها (مفرد: جنْس).
َ

فرهنگ معین

اجناس

جمع جنس.، قسم ها، نوع، گونه ها، کالاها، امتعه. [خوانش: (اَ) [ع.] (اِ.)]


مغازه

(مَ زِ) [فر.] (اِ.) دکان، انبار.

فرهنگ عمید

اجناس

جِنس

کلمات بیگانه به فارسی

اجناس

کالاها

مترادف و متضاد زبان فارسی

اجناس

اقمشه، امتعه، کالا، اقسام، انواع، گونه‌ها


مغازه

بوتیک، حجره، دکان، دکه، فروشگاه، مخزن، انبار

معادل ابجد

مغازه اجناس دسته دوم

1687

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری