معنی مغبون
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(مَ) [ع.] (اِمف.) فریب خورده در خرید و فروش.
فرهنگ عمید
گولخورده در معامله، فریبخورده در خریدوفروش،
حل جدول
فریب خورده
مترادف و متضاد زبان فارسی
زیاندیده، زیانکار، غبندار، فریبخورده، گولخورده،
(متضاد) راضی
فرهنگ فارسی هوشیار
فریب خورده در خرید و فروخت و زیان رسیده
فرهنگ فارسی آزاد
مَغبُون، گول خورده در معامله، فریب خورده،
معادل ابجد
1098