معنی مغذی

لغت نامه دهخدا

مغذی

مغذی. [م ُ غ َذْ ذی](ع ص) غذادهنده.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا)(از اقرب الموارد). و رجوع به تغذیه شود. || پرورنده.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا)(از منتهی الارب)(از اقرب الموارد). || در تداول فارسی امروز، دارای مواد غذائی. آنچه خاصیت غذایی فراوان داشته باشد.

فرهنگ معین

مغذی

چیزی که دارای مواد غذایی باشد، غذا دهنده، دارای ارزش غذایی. [خوانش: (مُ تَ نَ) [ع.] (اِمف.)]

فرهنگ عمید

مغذی

چیزی که دارای ارزش غذایی باشد،
تغذیه‌کننده،

حل جدول

مغذی

دارای ارزش غذایی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مغذی

پرنیرو

مترادف و متضاد زبان فارسی

مغذی

انرژی‌دار، انرژی‌زا، قوت‌بخش، مقوی،
(متضاد) غیر مغذی

فارسی به انگلیسی

مغذی‌

Alimentary, Nourishing, Nutrient, Nutritional, Nutritious, Nutritive

فارسی به عربی

مغذی

تغذیه، مغذی

عربی به فارسی

مغذی

مغذی , ماده مغذی , ماده مقوی از لحاظ غذایی

فرهنگ فارسی هوشیار

مغذی

(اسم) غذا دهنده، دارای مواد غذایی.

فرهنگ فارسی آزاد

مغذی

مُغَذِّی، (اسم فاعل از تَغذِیَه)، غذا دهنده، پرورش دهنده، خونریزی کننده (رگ)،

معادل ابجد

مغذی

1750

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری