معنی مغرور
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(مَ) [ع.] (اِمف.) گول خورده، فریفته - شده.
فرهنگ عمید
کسی که به باطل طمع ببندد، فریبخورده، فریفته،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
خودپسند، گرانسر، خودخواه، خودبین
کلمات بیگانه به فارسی
خودخواه - خودپسند
مترادف و متضاد زبان فارسی
پرادعا، پرمدعا، خودبین، خودپرست، خودپسند، خودخواه، خودستا، غره، فریفته، گرانسر، گردنفراز، متبختر، متفرعن، متکبر، مدمغ، مستکبر،
(متضاد) افتاده، فروتن
فارسی به انگلیسی
Bumptious, Cavalier, Chesty, Conceited, Disdainful, Egotist, Haughty, Hoity-Toity, Lordly, Overweening, Prideful, Proud, Rodomontade, Swellheaded, Vain, Vainglorious
فارسی به عربی
صلف، فاسد، فخور، متبختر، متغطرس، متکبر
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی هوشیار
فریفته، گول خورده
فرهنگ فارسی آزاد
مَغرُور، گول خورده، قریب خورده و به باطل طمع بسته، ریخته (آب)، در فارسی: مُتَکَبِّر، خودخواه،
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Snob (m)
معادل ابجد
1446