معنی مقاصد
لغت نامه دهخدا
مقاصد. [م َ ص ِ](ع اِ) ج ِ مَقصِد.(اقرب الموارد). ج ِ مَقصَد و مَقصِد.(ناظم الاطباء). و رجوع به مقصد شود. || اراده ها و مقصودها. آرزوها. آهنگها و عزیمت ها.(از ناظم الاطباء): روزی پای در رکاب سیر آورده بود و عنان عزیمت به مقصدی از مقاصد برتافته به کنار دیهی رسید.(مرزبان نامه چ قزوینی ص 53). هر کس با حصول مقاصد و مطالب و نجاح آمال و مآرب بازگشتند.(جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 156). از مقاصد معتبره یکی طلب علم است، چنانکه در خبر است که...(مصباح الهدایه چ همایی ص 264).
- مقاصدالشرعیه، هدفها و مقصدهای شرعی و آن بر دو قسم است: یکی مقاصد اصلیه و دیگر مقاصدتابعه. مقاصد اصلیه ضروریات معتبره در هر ملتی است و مقاصد تابعه مصالح مکلف در آن رعایت شده است، مانند تمتعات از مباحات.(از فرهنگ علوم نقلی دکتر سجادی).
- مقاصد خمسه،(اصطلاح فقه) نفس، دین، عقل، نسب و مال است که ضروریات خمس هم نامند.(فرهنگ علوم نقلی تألیف سجادی).
|| سعیهاو جهدها. || سعایتها. || فکرها. اندیشه ها. || خواهشها. || عذرها و حیله ها.(از ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
(مَ ص) [ع.] (اِ.) جِ مقصد.
فرهنگ عمید
مقصد
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
مقصدها، مقصودها، مرادها، خواستهها، اهداف، هدفها
فرهنگ فارسی هوشیار
اراده ها و مقصودها و آرزوها و عزیمت ها
فرهنگ فارسی آزاد
مَقاصِد، مقصدها، محل های قصد (مفرد: مَقصَد)، در فارسی به معنای منظورها و مقصودها نیز مصطلح است
معادل ابجد
235