معنی مقیم شدن
حل جدول
سکنا
مترادف و متضاد زبان فارسی
اقامتگزیدن، ماندگار شدن، متوطن شدن، ساکن شدن، رحل اقامت افکندن، سکونت گزیدن، سکناگزیدن، رخت افکندن،
(متضاد) مهاجرت کردن
معادل ابجد
544