معنی ملائک
لغت نامه دهخدا
ملائک. [م َ ءِ](ع اِ) ج ِ مَلَک.(منتهی الارب)(از اقرب الموارد). ج ِ مَلَک و مَلأک.(از اقرب الموارد). رجوع به ملایک و ملک و مَلأک شود.
فرهنگ معین
(مَ ئِ) [ع.] (اِ.) جِ مَلَک، فرشتگان.
فرهنگ عمید
مَلَک
حل جدول
فرشتگان
فرهنگ فارسی هوشیار
ملایک درفارسی: (تک: ملاک) فرشتگان (اسم) جمع ملک و ملاک و ملائک فرشتگان: } دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند. { (حافظ. 124)
معادل ابجد
91