معنی ملاتی در معماری ایران قدیم
حل جدول
کاهگل
نام قدیم ایران
پارس
پول ایران قدیم
درم
شهر باستانی ایران قدیم
هاترا
عربی به فارسی
وابسته به معماری , معماری
فارسی به عربی
لغت نامه دهخدا
معماری. [م ِ](حامص) بنایی و علم بنایی و شغل معمار.(ناظم الاطباء). عمل و شغل معمار. || آبادانی. آبادسازی:
مصطفی آمده به معماری
که دلم را خراب دیدستند.
خاقانی.
به معماری کعبه چون دست برد
زمانه براهیم پنداشتش.
خاقانی.
این فسانه از بهر آن گفتم که تا آنگه که معماری این مزرعه به تو مفوض است نگذاری که بی عمارت گذارند.(مرزبان نامه ص 292).با این مقدمات معماری ولایت خوارزم بدو ارزانی داشتیم.(التوسل الی الترسل ص 112).
قدیم
قدیم. [ق َ] (ع ص) دیرینه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، قدماء و قُدامی ̍ و قدائِم. || کهنه. || پیشین و سابق. || باس وباش. || پیر و سال دیده. (ناظم الاطباء).
- قدیم الایام، روزگار دیرینه. (ناظم الاطباء).
قدیم. [ق َ] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. غنی مطلق قائم بنفسه که باری تعالی باشد. (ناظم الاطباء).
قدیم. [ق ِدْ دی] (ع اِ) پادشاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || سردار. || سرآمد مردم در شرف. (ناظم الاطباء).
فرهنگ فارسی هوشیار
رازیگری مهرازی ساختمان غلگیری عمل و شغل معمار، عمارت آبادانی: } این فسانه از بهر آن گفتم که تا آنگه که معماری این مزرعه بتو مفوض است نگذاری که بی عمارت گذارند . { (مرزبان نامه. تهران سال 1317 ص 292) . } با این مقدمات معماری ولایت خوارزم بدو ارزانی داشتیم. { (التوسل الی الترسل. 112)
فرهنگ واژههای فارسی سره
آبادگری، رازی گری، مهرازی
فارسی به ایتالیایی
architettura
واژه پیشنهادی
ماستیک
معادل ابجد
1462