معنی ممیز در آدرس اینترنتى
حل جدول
ترکی به فارسی
آدرس، نشانی
تعبیر خواب
آدرس رابا صدای بلند خواندن: تغییراتی در آینده صورت خواهد گرفتآدرس را روی پاکت نوشتن: شما خبرهای جالبی خواهید شنیدبدنبال یک آدرس رفتن: بزرگ شدن خانواده و یا جمع دوستانبه دنبال یک آدرس گشتن: اتلاف وقت - لوک اویتنهاو
لغت نامه دهخدا
ممیز. [م ُ م َی ْ ی َ] (ع ص) تمیز داده شده و تشخیص داده شده. (ناظم الاطباء): آدمیان را به فضیلت نطق و مزیت عقل از دیگر حیوانات ممیز گردانید. (کلیله و دمنه).اهل پارس ممیزند به شجاعت و دلیری. (نامه ٔ تنسر).
ز ابنای روزگار بخوبی ممیزی
چون در میان لشکر منصور رایتی.
سعدی.
ممیز. [م ُ م َی ْ ی ِ] (ع ص، اِ) تمیزکننده و جداکننده خوب را از زشت. (غیاث اللغات) (آنندراج). تمیزدهنده و جداکننده. بافراست و زیرک و دانا و فرق گذارنده. (ناظم الاطباء):
دل است و جان ممیز آدمی را
کز این دو یافت بیشی و کمی را.
ناصرخسرو.
هرچند بیشمار مر او را فن است
خوار است سوی مرد ممیز فنش.
ناصرخسرو.
نیست بازی با ممیزخاصه او
که بود تمییز و عقلش غیب گو.
مولوی.
|| بررسی کننده ٔ محصول ملکی یا املاکی برای تعیین مقدار آن. آنکه تمیز ارتفاع مزرعه کند. (یادداشت مرحوم دهخدا). || مأمورتشخیص مالیات. آنکه در ناحیتی از نواحی مالیاتی حسب موازین قانونی به تشخیص و مطالبه و وصول مالیات مأمور است. آنکه مقدار خراج معلوم دارد.
- سرممیز، آنکه به کار چند ممیز نظارت دارد و حسب موازین قانونی در قسمتی از امور مالیاتی واجرای مقررات مربوط به تشخیص و وصول مالیات وظایفی برعهده دارد.
- کمک ممیز، آنکه زیر دست ممیز و حسب دستور او به امور مالیاتی پردازد.
- ممیز کل، آنکه بر چند حوزه ٔ مالیاتی و اعمال ممیزان و سرممیزان و کمک ممیزان نظارت دارد و وظایفی حسب موازین قانونی به عهده ٔ اوست.
|| بلیطفروش و مفتش بلیط در واگنها و جز آن. (یادداشت مرحوم دهخدا). || ویرگول. (یادداشت مرحوم دهخدا). || در ریاضیات خط کوتاه موربی است بدین شکل (/) که معمولاً در کسر اعشاری برای جدا کردن اعداد صحیح از اعداد کسری و اعشاری به کار می رود. رقم اول از سمت راست بعد از ممیز نماینده ٔ یک دهم ها و عدد دوم نماینده یک صدم ها است، مثلاً 1/23 که خوانده می شود یک عدد صحیح و بیست و سه صدم (عدد دو مرتبه ٔ دهم و سه مرتبه ٔ صدم را نشان می دهد). نیز برای نشان دادن درصدبه کار رود با صفرهایی در بالا و پائین آن بدین شکل % مثلاً 5% خوانده می شود پنج درصد.
آدرس
آدرس. [رِ] (فرانسوی، اِ) نشانی خانه و جز آن. عنوان و نام کسی بر سر نامه یا پشت پاکت.
فرهنگ فارسی هوشیار
وا رسیده ارز شناخته و یچینیده ویچینکار ویزیتار، ارز یاب، جداک در همار (اسم) تمیزداده شده (اسم) تمیزدهنده جدا کننده خوب از بد: } مقربان حضرت قدس. . . واسطه اند میانه خالق و خلایق مبین راه هدی و ضلال و ممیز میان حلال و حرام. { (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور. 9)، ارز یاب یا باصطلاح تشخیص دهنده مالیات اراضی آنکه ممیزی املاک کند: } اداره باغات و عمارات و قنوات و خیابانهای دولتی. . . حاجی میرزا حسین ممیز { (مراه البلدان ج 1 ضمیمه ص 24)، علامتی است بدین شکل: , که معمولا برای جدا کردن اعداد کسری از اعداد صحیح در کسر اعشاری بکار رود و نیز در نشان دادن چند درصد استعمال شود مثلا دو صدم را چنین نویسند 2 جمع: ممیزین.
فارسی به ایتالیایی
recapito
فرهنگ معین
(مُ مَ یَّ) [ع.] (اِمف.) تمیز داده شده.
فرهنگ عمید
گویش مازندرانی
انگور خشک شده – مویز
فرهنگ واژههای فارسی سره
نشانی
معادل ابجد
1677