معنی منامه

لغت نامه دهخدا

منامه

منامه. [م َ م َ] (اِخ) همان قصبه ٔ بحرین است. (فارسنامه ٔ ناصری). پایتخت و امیرنشین بحرین در جزیره ٔ بحرین که 79100 سکنه دارد. (از لاروس).

فرهنگ معین

منامه

جای خواب، جامه خواب، قبر، گور. [خوانش: (مَ مَ یا مِ) [ع. منامه] (اِ.)]

حل جدول

منامه

پایتخت کشور بحرین

فرهنگ فارسی هوشیار

منامه

منامه در فارسی پایجامه جامه ی خواب، خوابگاه، گور (اسم) جای خواب، جامه خواب، قبر گور.

معادل ابجد

منامه

136

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری