معنی منتکس

لغت نامه دهخدا

منتکس

منتکس. [م ُت َ ک ِ] (ع ص) سرنگون افتنده و نگونسارشونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سرنگون. نگونسار. (از ناظم الاطباء). منقلب. وارون. وارونه. واژون. واژگون. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): نیت غزوی دیگر محقق کرد که اعلام اسلام بدان مرتفع گردد و رایات شرک و کفر منتکس و نگونسار شود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 312). رجوع به انتکاس شود.

فرهنگ معین

منتکس

(مُ تَ کِ) [ع.] (اِفا. ص.) سرنگون، نگونساز.

فرهنگ عمید

منتکس

سرنگون، نگونسار،

حل جدول

منتکس

سرنگون، نگونسار

سرنگون و نگون سار

فرهنگ فارسی هوشیار

منتکس

نگونسار (اسم صفت) سرنگون نگونسار.

فرهنگ فارسی آزاد

منتکس

مُنتِکَس، سرنگون،

معادل ابجد

منتکس

570

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری