معنی منسوخ شدن
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
ازرواج افتادن، نامتداول گشتن، از بین رفتن،
(متضاد) باب شدن، متداول گشتن، لغو شدن، ملغا شدن، باطل شدن، نامعتبر شدن، از اعتبار افتادن
فارسی به انگلیسی
Die
فرهنگ فارسی هوشیار
بر افتادن (مصدر) نیست شدن، باطل گردیدن
معادل ابجد
1110