معنی منظومه اى از الکساندر پوپ

لغت نامه دهخدا

الکساندر پوپ

الکساندر پوپ. [اَ ل ِ پ ُ] (اِخ) رجوع به پوپ شود.


پوپ

پوپ. (اِ) رجوع به پوب شود.

پوپ. [پُپ ْ] (اِخ) یکی از مشاهیر شعرای انگلیس. مولد وی لندن بسال 1688 و وفات 1744م. او در سن دوازده سالگی بشعر گفتن آغاز و شهرت عظیمی بدست کرد و از آثار قلمی خود کسب ثروت و سرمایه ٔ بزرگ گرد آورد و منظومه های غرّای بسیار سرود، هزلیاتی چند نیز دارد. وی ایلیاد هومر را نظماً به انگلیسی ترجمه کرده است.


الکساندر

الکساندر. [اَ ل ِ] (اِخ) نام چندتن پاپ مسیحیان است بشرح زیر:
الکساندر اول، پاپ (105- 115 م). الکساندر دوم، پاپ (1061- 1073 م). الکساندر سوم، پاپ (1159- 1181 م). وی با فردریک باربروس جنگ کرد. الکساندر چهارم، پاپ (1254- 1261 م). الکساندر پنجم، پاپ (1409- 1410 م). الکساندر ششم (برژیا)، پاپ (1492- 1503 م). وی بسال 1431 در ژاتیوا واقع در اسپانیا بدنیا آمد. سیاستمدار ماهری بود با اربابان ایتالیا بیرحمانه جنگید، اما به جهت زندگی خصوصی و دورویی و طرفداری کسان خود، یک پرنس رنسانس گردید تا یک پاپ.
الکساندر هفتم، پاپ (1655- 1667). الکساندر هشتم، پاپ (1689- 1691 م).


منظومه

منظومه. [م َ م َ / م ِ] (از ع، ص، اِ) تأنیث منظوم. منظومه. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منظوم شود. || هر چیز واقعشده در صف و قطار و در نظم. (ناظم الاطباء).
- منظومه ٔ زواهر، رشته ٔ مروارید. (ناظم الاطباء).
|| هر یک از شموس با سیارات و اقمار او. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- منظومه ٔ شمسی، عبارت است از خورشید و عطارد و زهره و زمین و مریخ و مشتری و زحل و اورانوس و نپتون و پلوتون و اقمار سیارات و ذوات الاذنابی که در حول و حوش خورشید درحال سیر و حرکتند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
|| هر کلام موزون و مسجع و شعر و نظم. (ناظم الاطباء). داستانها و افسانه های بلند که در قالب مثنوی به نظم درآورده باشند مانند منظومه ٔ ویس ورامین، منظومه ٔ وامق و عذرا و...
- منظومه های اهالی پسند، شعرهایی که مردمان دانامی پسندند. (ناظم الاطباء).

حل جدول

منظومه الکساندر پوپ

ربایش طُره


منظومه اى از الکساندر پوپ

جنگل ویندسور


منظومه الکساندر بلوک

گام هاى فرمانده


پوپ

شاعر معروف انگلیسی

تاج پرندگان

کاکل مرغ

سخن بزرگان

الکساندر پوپ

انسان به دور از اشتباه و خطا است؛ بخشاینده خدا است.

انسان راستگو برجسته ترین اثر خداوند است.

خشم، گرفتن انتقام اشتباه دیگران از خودمان است.

با هر ناراحتی کوچک خشمگین شدن و به دیگران پریدن، نشانه غرور بی اندازه یا کم عقلی است.

وضع و حال مردمان تنگ فکر به وضع و حال بطریهای تنگ دهان می ماند؛ هرچه کمتر در خود دارند، با سر و صدای بیشتری آن را به خارج پرتاب می کنند.

بهترین راه برای اثبات صفای ذهنی ما نشان دادن خطاهای آن است؛ نهر آبی که ناپاکیهای بستر خود را نمایش می دهد به ما می فهماند که آب، پاک و صاف است.

تفریح، همانا خوشبختی کسانی است که قادر به تفکر نیستند.

اندیشه های ما در غرفه های بیشمار مغز با زنجیر ناپیدا به یکدیگر پیوسته اند. چون یکی از آنها بیدار شود، هزار تای دیگر نیز سر بر می دارند.

خوشا به حال فردی که ساعتها، روزها و سالهای زندگیاش، با آرامش و سازش سپری میشود.

احمق ها تحسین می کنند و خردمندان تایید.

دانش ِ کم خطرناک است، یا باید آب ِ چشمه را تا قطره ی آخر بنوشید یا هرگز لب نزنید.

فرهنگ فارسی هوشیار

پوپ

(اسم) تاجی که اپر که بر سر بعضی از طیور دیده میشود کاکل مرغ، پوپش

فرهنگ معین

پوپ

(پُ) (اِ.) تاج و کاکل پرندگان.

فرهنگ عمید

پوپ

تاجی از پر که بر سر بعضی پرندگان می‌روید، کاکُل پرنده،
شانه‌به‌سر، هدهد،

معادل ابجد

منظومه اى از الکساندر پوپ

1426

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری