معنی منظومه شمسی

فرهنگ معین

منظومه شمسی

(مَ مِ ه شَ) (اِمر.) خورشید و سیاراتی که به دورش می چرخند تشکیل منظومه شمسی را می دهند.

فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

فرهنگ فارسی آزاد

منظومه شمسی

منظومه شمسِی، (Solar System) مجموعه 9 سیاره است که با نظم نجومی خاص بدور خورشید می چرخند و عبارتند از: مِرکوری، وِنوس، زمین، ماری، ژوپیتر، ساترن، اورانوس، نپتون، پلوتو (به «سیارات» نیز مراجعه شود)،


سیارات منظومه شمسی

سَیّارات مَنظُومه شَمسی، سیاره هائی هستند که به دور خورشید می گردند و بر حسب فاصله از خورشید از نزدیکترین تا دورترین عبارتند از 1-عَطارُد یا تیر Mercury 2- زُهره یا ناهید Venus -زمین 4Earth، مِرّیخ یا بهرام 5Mars- مُشتَری یا هرمز 6Jupiter-زُحَل یا کیوان 7Saturn- اورانوس 8Uranus- نپتون 9Neptun پلوتون Pluton

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

منظومه شمسی

کهکشان خورشیدی، کهکشان خورشیدی، مهر سامان

کلمات بیگانه به فارسی

منظومه شمسی

کهکشان خورشیدی

لغت نامه دهخدا

منظومه

منظومه. [م َ م َ / م ِ] (از ع، ص، اِ) تأنیث منظوم. منظومه. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منظوم شود. || هر چیز واقعشده در صف و قطار و در نظم. (ناظم الاطباء).
- منظومه ٔ زواهر، رشته ٔ مروارید. (ناظم الاطباء).
|| هر یک از شموس با سیارات و اقمار او. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- منظومه ٔ شمسی، عبارت است از خورشید و عطارد و زهره و زمین و مریخ و مشتری و زحل و اورانوس و نپتون و پلوتون و اقمار سیارات و ذوات الاذنابی که در حول و حوش خورشید درحال سیر و حرکتند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
|| هر کلام موزون و مسجع و شعر و نظم. (ناظم الاطباء). داستانها و افسانه های بلند که در قالب مثنوی به نظم درآورده باشند مانند منظومه ٔ ویس ورامین، منظومه ٔ وامق و عذرا و...
- منظومه های اهالی پسند، شعرهایی که مردمان دانامی پسندند. (ناظم الاطباء).

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

منظومه شمسی

1451

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری