معنی منظومه کورت توخولسکى
حل جدول
ترانه هاى پارسایانه
منظومه طویل
منظومه شمسی
منظومه
داستان به زبان شعر
مجموعه اشعاری نسبتاً بلند با موضوعات گوناگون در قالب مثنوی
لغت نامه دهخدا
کورت. [رَ] (معرب، اِ) کوره. بلد. بلده. شهر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): ولایت پارس پنج کورت است هر کورتی به پادشاهی که نهاد آن کورت به آغاز او کرده است بازخوانده اند... و هر کورتی از این پنج کورت چند شهر و نواحی است. (فارسنامه ابن البلخی ص 121). و از آثار وی [کیقباد] آن است که در ولایتها قسمت حدود کرد و کورتها کرد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 40). و رجوع به کوره ش-ود.
کورت. (اِ) کوزه ٔ گردن باریک را گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). این صورت در جهانگیری و رشیدی نیامده، ظاهراً «کوزه » را «کوره» خوانده اند. (حاشیه ٔ برهان چ معین).
منظومه
منظومه. [م َ م َ / م ِ] (از ع، ص، اِ) تأنیث منظوم. منظومه. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منظوم شود. || هر چیز واقعشده در صف و قطار و در نظم. (ناظم الاطباء).
- منظومه ٔ زواهر، رشته ٔ مروارید. (ناظم الاطباء).
|| هر یک از شموس با سیارات و اقمار او. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- منظومه ٔ شمسی، عبارت است از خورشید و عطارد و زهره و زمین و مریخ و مشتری و زحل و اورانوس و نپتون و پلوتون و اقمار سیارات و ذوات الاذنابی که در حول و حوش خورشید درحال سیر و حرکتند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
|| هر کلام موزون و مسجع و شعر و نظم. (ناظم الاطباء). داستانها و افسانه های بلند که در قالب مثنوی به نظم درآورده باشند مانند منظومه ٔ ویس ورامین، منظومه ٔ وامق و عذرا و...
- منظومه های اهالی پسند، شعرهایی که مردمان دانامی پسندند. (ناظم الاطباء).
ترکی به فارسی
گرگ 2- کرم
فرهنگ فارسی هوشیار
منظومه در فارسسی مونث منظوم: بنگرید به منظوم (اسم) مونث منظوم جمع: منظومات
سوپریم کورت
انگلیسی ابر داد گاه دیوان کشور
بیوگرافی
بازیگر (1951- ماساچوستس- آمریکا) پدرش بینگ راسل، بازیکن بیسبال و بازیگر بود. پیش از ده سالگی بازی در سینما و تلویزیون را آغاز کرد. در دوازده سالگی با ایفای نقش جیمی در مجموعه تلویزیونی سفرهای جیمی مک فیترز به شهرت رسید. در بسیاری از شوها و فیلمهای والت دیزنی به محبوبیت رسید. از فیلمهایش: پروفروس کمحافظه، در نمایشگاه جهانی اتفاق افتاد، اسبی با لباسهای خاکستری، دروازه ستارگان، نقص فنی، فرار از لسآنجلس، تصمیم اجرایی، سیلک وود، دردسر بزرگ در محله چینیها، تانگووکش، مردم زمستانی.
مترادف و متضاد زبان فارسی
سیستم، مجموعه سیارات، حکایت منظوم
فرهنگ عمید
(ادبی) مجموعهای بلند از اشعاری با موضوعات گوناگون که معمولاً در قالب مثنوی سروده شده،
(نجوم) = * منظومۀ شمسی
(صفت) [قدیمی] = منظوم
* منظومهٴ شمسی: (نجوم) مجموعهای از اجرام سماوی شامل خورشید و نُه سیاره که سیارۀ زمین را نیز شامل میشود،
فارسی به عربی
قصیده، نظام
فارسی به آلمانی
Anlage (n), System (n)
معادل ابجد
2789