معنی مهربانو

حل جدول

مهربانو

اثری از کریم علیزاده


دلاوران پارت ، شاخه زیتون ، ملکه شوکران ،منم شاپوراول ، مهربانو

اثری از کریم علیزاده


دلاوران پارت، شاخه زیتون، ملکه شوکران، منم شاپور اول، مهربانو

اثری از کریم علیزاده


اثری از کریم علیزاده

مهربانو

دلاوران پارت، شاخه زیتون، ملکه شوکران، منم شاپوراول، مهربانو

دلاوران پارت، شاخه زیتون، ملکه شوکران، منم شاپور اول، مهربانو


محسن چاوشی

محسن چاوشی حسینی زاده ۸ مرداد ۱۳۵۸ در خرمشهر است. چاوشی خواننده، آهنگساز، ترانه سرا و تنظیم‌کننده سبک پاپ و راک اهل ایران است. محسن چاوشی اصالتی کردتبار دارد.که با توجه به شرایط کاری پدرش که کارمند شرکت نفت بود به خرمشهر مهاجرت کردند و محسن در خرمشهر متولد شد. وی فرزند پنجم خانواده و دارای دو خواهر و سه برادر است. بعد از اشغال خرمشهر در زمان جنگ، خانواده او به شهرهای کرمانشاه، مشهد و نهایتا تهران مهاجرت کردند.

دوران فعالیت
محسن چاوشی پس از دریافت دیپلم حسابداری و اتمام دوره سربازی، فعالیت حرفه‌ای خود را درزمینه موسیقی در سال ۱۳۸۲ با آلبوم نفرین آغاز کرد و پس از اخذ مجوز در سال ۱۳۸۷ آلبوم یه شاخه نیلوفر را منتشر کرد. از وی تا کنون بیش از ۱۵۰ قطعه موسیقی شنیده شده‌است، که شامل ۱۱ آلبوم و نیز چندین تک آهنگ است. وی خواننده و آهنگساز ترانه‌های فیلم سینمایی سنتوری ساخته داریوش مهرجویی بود. چاوشی همچنین یک قطعه برای تیتراژ پایانی فیلم سینمایی لامپ ۱۰۰ به کارگردانی سعید آقاخانی خواند. محسن چاوشی خواننده ترانه‌های سریال شبکه خانگی شهرزاد ساخته حسن فتحی می‌باشد.
شاید هیچ خواننده مطرحی پیدا نشود که با گذشت ۱۰ سال از مطرح شدن نام و فعالیتش، کنسرتی برگزار نکرده باشد. همین امر باعث شده عده‌ای بگویند چاوشی توان اجرای زنده را ندارد، اما خود او گفته بهتر از هر کسی در اجرای زنده مهارت دارد. در اردیبهشت ۱۳۹۴، چاوشی در مصاحبه‌ای دربارهٔ عدم برگزاری کنسرت گفت: «در ایران کنسرت بیشتر شبیه جنگ شادی است تا کنسرت موسیقی، برف شادی می‌زنند و یکباره از توی جعبه در می‌آیند و روی سن ظاهر می‌شوند. صدابردار خوب هم که نداریم. برای همین در اغلب کنسرت‌ها نه هارمونی وجود دارد، نه آن صداهایی که لازم است مخاطب موسیقی از سازها بشنود و صدابرداری شود. فقط یک کار باری به هر جهت ارائه می‌دهند که من اهلش نیستم.»

آلبوم‌ها

۱۳۸۳ نفرین آلبوم غیررسمی
۱۳۸۴ خودکشی ممنوع آلبوم غیررسمی
۱۳۸۴ لنگه کفش آلبوم غیررسمی
۱۳۸۵ متأسفم آلبوم غیررسمی
۱۳۸۶/۱۳۹۰ سنتوری آلبوم غیررسمی در سال ۱۳۸۶ / چهارمین آلبوم رسمی
۱۳۸۷ یه شاخه نیلوفر اولین آلبوم رسمی
۱۳۸۸ سلام آقا آلبوم گروهی
۱۳۸۸ ژاکت دومین آلبوم رسمی
۱۳۸۹ هشت آلبوم گروهی
۱۳۸۹ حریص سومین آلبوم رسمی
۱۳۹۰ خاص آلبوم گروهی
۱۳۹۰ پرچم سفید پنجمین آلبوم رسمی
۱۳۹۰ دلصدا آلبوم گروهی
۱۳۹۱ من خود آن سیزدهم ششمین آلبوم رسمی
۱۳۹۳ من و ما آلبوم گروهی
۱۳۹۳ پاروی بی‌قایق هفتمین آلبوم رسمی
۱۳۹۵ امیر بی‌گزند هشتمین آلبوم رسمی

سینمایی و تلویزیونی

شهرزاد (فصل دوم) خواننده و آهنگساز ترانه‌های سریال شهرزاد۲ اثر حسن فتحی در سال ۱۳۹۶
سریال شهرزاد خواننده و آهنگساز ترانه‌های سریال شهرزاد اثر حسن فتحی در سال ۱۳۹۴
سنتوری خواننده و آهنگساز ترانه‌های فیلم سنتوری اثر داریوش مهرجویی در سال ۱۳۸۶
بید بی‌مجنون تیتراژ فیلم سینمایی لامپ ۱۰۰ کاری از سعید آقاخانی در سال ۱۳۹۳
لباس نو ویژه برنامهٔ تحویل سال نو از شبکه دو سیما در ۲۹ اسفند سال ۱۳۹۰
واسه آبروی مردمت بجنگ برنامه پشت صحنه از شبکه سه سیما در سال ۱۳۹۱
زندگی برنامه زندگی و تحصیلات عالی از شبکه سه سیما در سال ۱۳۹۱
مادر برنامه مهربانو از شبکه سه سیما در ایام نوروز سال ۱۳۹۴

جوایز و افتخارات

• در هفتمین دوره جشنواره بین‌المللی «کرافیلم» در کراچی، پاکستان جایزه بهترین موسیقی متن فیلم به محسن چاوشی و اردوان کامکار برای فیلم سنتوری رسید.
• در جشنواره «حافظ»، جایزه بهترین موسیقی متن فیلم به محسن چاوشی برای فیلم سنتوری رسید.
• در نخستین جشنواره سالانه موسیقی ما، در بخش مردمی، جوایز بهترین آهنگسازی پاپ، بهترین آلبوم پاپ (من خود آن سیزدهم)، بهترین ترانه پاپ (غلط کردم غلط)، بهترین کاور آلبوم (کاور آلبوم من خود آن سیزدهم) و بهترین تیتراژ (واسه آبروی مردمت بجنگ، به همراهی فرزاد فرزین)، به محسن چاوشی تعلق گرفت.
• برنده تندیس بهترین قطعه پاپ خارج از آلبوم موسیقی (برای قطعه «چشمه طوسی»)، بخش کارشناسی، از سومین جشنواره سالانه موسیقی‌ما در سال ۱۳۹۳
• در اختتامیه سی و دومین «جشنواره موسیقی فجر» جایزه باربد بهترین آلبوم موسیقی پاپ به آلبوم «امیر بی‌گزند» محسن چاوشی تعلق گرفت.
• تجلیل در چهاردهمین دوره همایش مولانا

فرهنگ پهلوی

مهربانو

از نام های برگزیده

نام های ایرانی

مهربانو

دخترانه، زنی که چون خورشید می درخشد، بانوی خورشید

لغت نامه دهخدا

تکک تک

تکک تک. [ت َ ک َ ت َ] (اِ صوت) صوتی که از زدن دست بر خمیر آید، چنانکه خمیرگیران کنند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا):
بزن دست بر شکر من تکک تک
چنان چون زغاره پزد مهربانو.
(از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 437 در ذیل معنی زغاره، نان گاورسین).


شکر

شکر. [ش َ / ش ِ] (ع اِ) شرم زن یا گوشت آن. ج، شِکار. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). شرم زن. (یادداشت مؤلف) (مهذب الاسماء) (دهار) (غیاث اللغات):
بزن دست بر شکر من تک تکک تک
چنان چون زغاره برد مهربانو.
؟ (از لغت فرس اسدی، نسخه ٔ خطی نخجوانی).
|| (اِمص) جماع. (منتهی الارب) (آنندراج). آرمیدن با زن.


زغاره

زغاره. [زَ رَ / رِ] (اِ) نان گاورسین بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 436) (شرفنامه ٔ منیری). نان گاورس و ارزن باشد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نانی که از ارزن پزند. (فرهنگ فارسی معین). با زای نقطه دار هم هست که بر وزن ملازه (زغازه) باشد. (برهان) (آنندراج):
رفیقان من با زر و ناز و نعمت
منم آرزومند یک تا زغاره.
ابوشکور (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 437).
بزن دست بر شکّر من تکک تک
چنان چون زغاره پزد مهربانو.
؟ (از لغت فرس ایضاً).
|| بمعنی گاورس و ارزن هم آمده است. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ژغاره. ژغاله. ارزن. گاورس. (فرهنگ فارسی معین). || گلگونه و غازه ٔ زنان را نیز گویند. (برهان) سرخیی که زنان بر روی مالند. غازه.گلگونه. (فرهنگ فارسی معین).


پختن

پختن. [پ ُ ت َ] (مص) (از پهلوی اف فونتن) طبخ کردن. بآتش نرم کردن اعم از آنکه با آب گرم یا بر روی آتش یا بر روغن و چربو کنند. اهراء. (زوزنی). || طبخ. چنانکه جامه و نسیجی را، انضاج:
پختن دیگ ِ نیک خواهان را
هرچه رخت سرا ست سوخته به.
سعدی.
- پختن (پنبه را...)، از پنبه دانه جدا کردن. حلاجی کردن. فلخیدن. فلخمیدن.
- پختن خِلط، نضج آن.
- پختن زر، ذوب کردن وپاک ساختن آن در بوته:
شست باید لفظ را تانعت او گوئی بدان
پخت باید زر را تا تاج را درخور شود.
عنصری.
- پختن ریش، نرم شدن آن بدان حدّ که چون نشتر زنند یا خود سرباز کند چرک و ریم آن به آسانی بیرون آید.
- پختن شغل، ترتیب دادن آن. روبراه کردن آن. ساختن. مهیاکردن:
زاد همی ساز و شغل خویش همی پز
چند پزی شغل نای و شغل چغانه.
کسائی.
و شاید پز و پزی در این شعر بر و بری باشد.
- پختن میوه، رسیدن آن. اُدُوّ. نُضج. یَنع. ایناع. نضج یافتن.
- کسی را پختن، وی را به افسون و فریب با خویش همداستان کردن. قانع و راضی کردن.
- پختن (هوسی)، هوی و میلی بدل راه دادن: نه گرفتار آمدی بدست جوانی معجب خیره رای سرتیز، سبک پای که هر دم هوسی پزد. (گلستان).
|| آزموده ساختن. سنجیده کردن. مجرّب کردن. حازم و عاقل گردانیدن:
بگویم بدو آنچه گفتن سزد
خرد خام گفتارها را پزد.
فردوسی.
مصدر دیگر پختن پَزِش است: پختم. پز:
بزن دست بر سکنه ٔ من تکک تَک
چنان چون ز غاره پزد مهربانو.
(از لغت اسدی).
- دیگ پختن، طبخ طعام.
- امثال:
آش مردان دیر پزد. (از کتاب امثال مختصر چ هند).
آنقدر بپز که بتوانی خورد، آن اندازه بدی مکن که کیفر آن تحمل نتوانی.
و رجوع به پخته شود.

معادل ابجد

مهربانو

304

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری