معنی مهیج

لغت نامه دهخدا

مهیج

مهیج. [م ُ هََ ی ْ ی ِ] (ع ص) به هیجان آورنده. انگیزاننده.برانگیزنده. برانگیزاننده. آغالنده برآغالاننده. مُهیج. || غبار برانگیزنده. (غیاث). مُهیج.

مهیج. [م ُ] (ع ص) برانگیزنده. مُهَیِّج. || غبار برانگیزنده. (غیاث).

فرهنگ معین

مهیج

(مُ هَ یُِ) [ع.] (اِفا.) هیجان آور، برانگیزنده.

فرهنگ عمید

مهیج

هیجان‌آور، برانگیزنده،

حل جدول

مهیج

پرشور، هیجانانگیز

هام

مترادف و متضاد زبان فارسی

مهیج

برانگیزاننده، پرشور، شورانگیز، هیجان‌آور، هیجان‌انگیز

فارسی به انگلیسی

مهیج‌

Breathtaking, Evocative, Exciting, Stirring, Thriller

فارسی به عربی

مهیج

مثیر، مدهش، منبه

گویش مازندرانی

مهیج

کشمکش

فرهنگ فارسی هوشیار

مهیج

هیجان آور

فرهنگ فارسی آزاد

مهیج

مُهَیّج، (اسم فاعل از تَهییج) برانگیزاننده، به هیجان آورنده، هیجان انگیز،

معادل ابجد

مهیج

58

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری