معنی موخر
حل جدول
مقابل مقدم
مترادف و متضاد زبان فارسی
پسین، تازه، جدید،
(متضاد) اقدم، سابق، قبلی، قدیم، مقدم، نخستین
فارسی به عربی
اصغر
فرهنگ فارسی هوشیار
پشت واپس، پس افتاده وامانده (اسم) عقب افتاده، واحدی که در عقب عمده قوی جای دارد موخره الجیش عقبدار. آنکه پس از دیگری است، واپس داشته شده، مقابل مقدم، دنباله چشم
معادل ابجد
846