معنی موسس سلسله قرا قویونلو

لغت نامه دهخدا

قرا

قرا. [ق َ] (ترکی، ص) قره. سیاه.

قرا. [ق ِ] (اِ) منجنیق. (آنندراج) (ناظم الاطباء).

قرا. [ق َ] (ع اِ) پشت. (ناظم الاطباء). ظَهر. (بحر الجواهر). || قسمی از کدو. (ناظم الاطباء). قرع الذی یؤکل. عن ابن الاعرابی، کأن ّ عینه مبدله من الالف. (نشوءاللغه ص 18). رجوع به قرع شود.

معادل ابجد

موسس سلسله قرا قویونلو

860

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری