معنی موسیقى دان ایرانى سده هفتم
حل جدول
ارموى
موسیقى دان ایرانى
ارموى
موسیقى دان لهستانى
شوپن
موسیقى دان اتریشى
شوبرت
هایدن
موسیقى دان آلمانى
برامس
هاندل
موسیقى دان فرانسوى
بارتوک
از گوشه هاى موسیقى ایرانى
رهاوى
موسیقى دان ایران باستان
رامتین
سراینده ایرانى سده ششم
سنایى
گویش مازندرانی
هفتم
لغت نامه دهخدا
هفتم. [هََت ُ] (عدد ترتیبی، ص نسبی) آنکه پیش از هشتم و پس از ششم قرار میگیرد. ردیف هفت از هر چیز متعدد و قابل شمارش: روز هفتم، نفر هفتم، خانه ٔ هفتم، کلاس هفتم.
دان دان
دان دان. (ص مرکب) متفرق و پاشان و پراکنده و از هم جدا. (ناظم الاطباء). دانه دانه.
- دان دان بیرون زدن، دانه ها بیرون آمدن بر اندام در بیماری سرخک و آبله مرغان و حصبه و جز آن.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) عددترتیبی برای هفت درمرحله هفت: ((باب هفتم درلطایف اشعار ایمه وعلما ء. . . ))
معادل ابجد
1127