معنی مولویه

لغت نامه دهخدا

مولویه

مولویه. [م َ/ مُو ل َ وی ی َ] (اِخ) مولوی. طریقه ٔ منسوب به مولانا جلال الدین. (یادداشت مؤلف). رجوع به مولوی شود.


زاویه ٔ مولویه

زاویه ٔ مولویه. [ی َ ی ِ م َ ل َ وی ی َ] (اِخ) همان تکیه ٔ مولویه است که از بزرگترین تکیه ها است در حلب و مرزا (میرزا) فولاذ و میرزا علوان فارسی (ایرانی) که از اتباع شاه اسماعیل صفوی بوده اند آن را بنا نهاده اند و سپس اضافاتی بسیار در آن شده است. (از خطط الشام ج 6 ص 150).


مولویة

مولویه. [م َ ل َ وی ی َ] (ع مص جعلی، اِمص) مولویت. همتایی و مشابهت به موالی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). گویند: فیه مولویه؛ یعنی مشابهت به موالی دارد. || نیکوکاری. گویند: فیه مولویه. (از ناظم الاطباء).


مولوی

مولوی. [م َ / مُو ل َ] (اِخ) مولویه. نام سلسله ای از درویشان طریقه ٔ مولوی، طریقه ای از صوفیه که پیروان جلال الدین محمد بلخی عارف و شاعر نامی هستند. (از یادداشت مؤلف). رجوع به مولویه شود.


ثاقب

ثاقب. [ق ِ] (اِخ) (شیخ مصطفی) از مشایخ طریقه ٔ مولویه و یکی از شعراست. او در کوتاهیه میزیست و اصل وی از ازمیر است و از برآوردگان مصطفی پاشا کوپریلی زاده است سپس به أدرنه شد و به طریقه ٔ مولویه درآمد و بعد از آن به قونیه رفت و پس از دیری خدمت پیر بمشیخت خانقاه کوتاهیه منتصب گشت و در 1148 هَ. ق. وفات کرد. او را دیوانی مرتب است و نیز سفینه ای دارد در مناقب عرفای مولویه. (قاموس الاعلام).


معنوی

معنوی. [م َ ن َ](اِخ) از شاعران قرن دهم عثمانی است وی اهل سلانیک و به طریقه ٔ مولویه منتسب بود.(از قاموس الاعلام ترکی).


صاحب دده

صاحب دده. [ح ِ دَ دَ] (اِخ) وی از شعرای پیرو طریقت مولویه و از مردم بروسه است. پس از مدتی سیر و سیاحت عزلت گزیدو بسال 1140 هَ. ق. درگذشت. (قاموس الاعلام ترکی).

فرهنگ عمید

مولویه

فرقه‌ای از صوفیان پیرو جلال‌الدین محمد بلخی (مولوی)،

حل جدول

مولویه

فرقه ای از صوفیان

فرقه‌ای از صوفیان


نام دیگر آلبوم مولویه شهرام ناظری

شور رومی


فرقه ای از صوفیان

مولویه


فرقه‌ای از صوفیان

مولویه


آلبومی از شهرام ناظری

صدای سخن عشق، مولویه


شور رومی

نام دیگر آلبوم مولویه شهرام ناظری

معادل ابجد

مولویه

97

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری