معنی مکانیزه کردن
لغت نامه دهخدا
مکانیزه. [م ِ زِ](فرانسوی، ص) کاری با ماشین انجام یافته چنانکه زراعت مکانیزه.(از لاروس).
- مکانیزه کردن، با ابزار و وسائل ماشینی کاری را انجام دادن.
|| شبیه ماشین شده: ماشین انسانها را مکانیزه می کند.(از لاروس).
فارسی به انگلیسی
Mechanize
فرهنگ فارسی هوشیار
حل جدول
ماشینی کردن
اتوماسیون
مکانیزه
ماشینی، خودکار
ماشینی شده
مکانیزه و خودکار
ماشینی
معادل فارسی مکانیزه
ماشینی
مالک زمین زراعی مکانیزه
بورژوا
ماشینی کردن
مکانیزه
ابزار مکانیزه دروى محصول
کمباین
فرهنگ معین
(اِ.) ماشینی کردن، استفاده از ماشین آلات صنعتی، (ص.) ویژگی کاری که به وسیله ماشین انجام شود، ماشینی. (فره). [خوانش: (مِ زِ) [فر.]]
فرهنگ عمید
دارای دستگاههای ماشینی، ماشینیشده،
مترادف و متضاد زبان فارسی
خودکار، ماشینی
معادل ابجد
407