معنی میترا

لغت نامه دهخدا

میترا

میترا. (اِخ) مهر. رجوع به مهر شود.

فرهنگ معین

میترا

فرشته موکل بر مهر و محبت، فرشته نگهبان راستی و عهد و پیمان، مظهر روشنایی و فروغ. [خوانش: (اِ.)]

حل جدول

میترا

الهه خورشید ایران باستان

مترادف و متضاد زبان فارسی

میترا

خورشید، خور، شمس، مهر،
(متضاد) ماه، قمر

نام های ایرانی

میترا

دخترانه، نام یک الهه، دوستی و محبت و مهر. نام همسر رامسس دوم (فراعنه مصر)، صورتی از واژه"مهر" در زبانهای ایران قدیم، الهه مهر که چشم دادگاه عدالت است و هیچ چیز را نمی توان ازدید او پنهان داشت؛بدون گذشت درمقابل پیمان شکنان؛ پاسدار راستی

فرهنگ فارسی هوشیار

میترا

مهر، مظهر روشنایی و فروغ، خورشید

فرهنگ پهلوی

میترا

مظهر دوستی و محبت و صلح وصفا و روشنایی

معادل ابجد

میترا

651

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری