معنی میرشکار
لغت نامه دهخدا
میرشکار. [ش ِ] (اِ مرکب) رئیس و مهتر شکارچیان. (ناظم الاطباء). مهتر قورچیان. (آنندراج). لقب رئیس شکارچیان شاه. شکارچی باشی. (یادداشت مؤلف). لقب مهتر نخجیرگران دربار. || قوشچی باشی و بازدار و دارنده ٔ مرغان شکاری. (ناظم الاطباء). مهتر قوشچیان شاه چه قوش به معنی باز شکاری است و قوشچی یعنی مسؤول و دارنده ٔ باز شکاری سلطنتی. (از یادداشت مؤلف).
فرهنگ معین
(ش) (ص مر. اِمر.) کسی که بر شکارچیان پادشاه و امیر ریاست دارد، مهتر صیادان.
فرهنگ عمید
کسی که مٲمور و متصدی آماده ساختن وسایل شکار است، سرپرست و نگهبان شکارگاه، بزرگ شکارچیان،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Huntsman, Keeper
گویش مازندرانی
کسی که از طرف مردم روستا برای حفاظت از مزارع و شکار خوک...
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت و اسم) کسی که بر شکارچیان پادشاه وامیر ریاست دارد مهتر صیادان: } مهدی قلی خان و میر شکار و سایراسب انداختند در نارا گرفتند. {
معادل ابجد
771