معنی میز سخنرانی

حل جدول

میز سخنرانی

‌تریبون


سخنرانی

‌ نطق

خطابه

کنفرانس

نطق

فرهنگ معین

سخنرانی

(حامص.) نطق کردن، خطبه خواندن، (اِمر.) جایی که در آن گروهی برای شنیدن سخنان سخنران حاضر می شوند. [خوانش: (~.)]

فارسی به آلمانی

سخنرانی

Anrede (f), Rede (f), Sprache (f)

واژه پیشنهادی

سخنرانی

نطق

مذاکره-سمینار

لغت نامه دهخدا

میز

میز. [م َ] (از ع، اِمص) امتیاز. (ناظم الاطباء).

میز. [م ِ ی َزز] (ع ص) مَیِّز. مرد سخت پی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

سخنرانی

سخن گفتن برای مردم، نطق کردن، خطبه خواندن،
(اسم) سخنانی که توسط یک نفر در جلسه بیان می‌شود،
(اسم) جایی که سخنانی ادا می‌شود و گروهی برای گوش کردن به آن جمع می‌شوند

مترادف و متضاد زبان فارسی

سخنرانی

خطابه، خطبه، نطق، سخنگاه

فارسی به عربی

سخنرانی

کتاب، محاضره

فرهنگ فارسی هوشیار

سخنرانی

نطق کردن در مجمعی کنفرانس.

معادل ابجد

میز سخنرانی

1028

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری