معنی میلک
لغت نامه دهخدا
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
میلک
میل کوچک، (اسم) قسمی پارچه که ازآن قبا میکردند: . . . } هریک فراخور مرتبه مخلع گردیدند. سایر جماعت را اعلی و اوسط و ادنی قرار داده: اعلی را قباهای زربفت و دارایی باف . . . و اوسط را قباهای میلک و مطبق و نعلبند. . . داده. . . {
معادل ابجد
میلک
100
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.