معنی میمنت
لغت نامه دهخدا
میمنت. [م َ م َ ن َ] (ع اِمص) میمنه. برکت. (ناظم الاطباء) (غیاث) (فرهنگ نظام).سعادت. (ناظم الاطباء) (غیاث). نیک بختی. (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء). بختیاری. (ناظم الاطباء). شگون نیک. (فرهنگ نظام). مبارکی. فرخندگی. خجستگی. نعمت. خوش آغالی. خوش آغوری. خوش شگونی. فرخی. (یادداشت مؤلف).
- به میمنت و مبارکی، به یمن و خوش شگونی.
|| (اِ) فال نیک.
- به میمنت گرفتن، به فال نیک گرفتن.
|| (اِمص) مبارک بودن. فرخنده بودن. یمن. (یادداشت مؤلف). نضارت. اقبال. تبرک. || (اِ) راست. خلاف میسره. سوی راست. مقابل میسرت. رجوع به میمنه در تمام معانی شود.
فرهنگ معین
(مِ مَ نَ) [ع. میمنه] (اِ.) برکت، خوش یمنی، سعادت.
فرهنگ عمید
مبارک بودن، خجسته بودن،
حل جدول
فرخندگی، خجستگی، همایون
فرهنگ واژههای فارسی سره
فرخندگی، خجستگی، همایونی
مترادف و متضاد زبان فارسی
خجستگی، فرخندگی، مبارکی، یمن،
(متضاد) نحوست
فارسی به انگلیسی
Blessedness
نام های ایرانی
دخترانه، سعادت، فرخندگی، مبارکی
فرهنگ فارسی هوشیار
سعادت، نیکبختی، مبارکی، فرخندگی
واژه پیشنهادی
فرخی
معادل ابجد
540