معنی میکروب
لغت نامه دهخدا
میکروب. [رُ] (فرانسوی، اِ) رجوع به میکرب شود.
فارسی به انگلیسی
Germ, Microbe
فارسی به ترکی
mikrop
فرهنگ فارسی هوشیار
جانوران ذره بینی بسیار کوچک که باعث بیماری می گردند
میکروب شناسی
علم شناسایی میکربها بخصوص از نظر امراضی که موجب میشوند.
فرهنگ معین
(رُ) [فر.] (اِ.) = میکرب: جانداران ریز ذره بینی که در آب، هوا و خاک و غیره وجود دارند و تولید بیماری های گوناگون می کنند.
فرهنگ عمید
جانور ذرهبینی که در همهجا پیدا میشود و باعث تولید یا سرایت بیماری در انسان و حیوان میشود،
میکروب شناسی
دانشی که به بررسی شرایط زیست انواع میکروبها میپردازد، میکروبیولوژی،
میکروب شناس
کسی که به بررسی و مطالعۀ ویژگی زیستی میکروبها میپردازد، میکروبیولوژیست،
حل جدول
توکسین
بدون میکروب
استریلیزه
میکروب شناسی
میکروبیولوژی
میکروب کزاز
تتانس
تتانس.
کاشف میکروب
پاستور، لویی پاستور
ترکی به فارسی
ذره بین
واژه پیشنهادی
نوعی از فلوت
معادل ابجد
278