معنی میگ

لغت نامه دهخدا

میگ

میگ. [م َ] (اِ) ملخ. (ناظم الاطباء). ملخ را گویند و به عربی جراد خوانند. (برهان). به معنی ملخ گفته اند. (از آنندراج). ملخ. جراد. (یادداشت مؤلف). ملخ را گویند. (فرهنگ جهانگیری). || ملخ صحرایی که در جنوب ایران با آب نمک جوشانند و خورند.

فرهنگ معین

میگ

(مَ) [په.] (اِ.) ملخ.

فرهنگ عمید

میگ

میگو

حل جدول

میگ

از هواپیماهای جنگی روسی

فارسی به انگلیسی

میگ‌

MIG, Locust

فرهنگ فارسی هوشیار

میگ

(اسم) ملخ جراد، ملخ صحرایی که درجنوب ایران باآب نمک جوشانند و خورند.

معادل ابجد

میگ

70

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری