معنی ناامید کردن
لغت نامه دهخدا
ناامید کردن. [اُ ک َ دَ] (مص مرکب) نومیدکردن. محروم کردن. بی نصیب گذاشتن. ئیآس. مُیاءَسَه.ابلاس. اِخابَه. تخییب. حرمان. تأییس:
ز بوی زنان موی گردد سپید
سپیدی کند از جهان ناامید.
فردوسی.
بضاعت نیاوردم الا امید
خدایا ز عفوم مکن ناامید.
سعدی (بوستان).
ناامیدم مکن از سابقه ٔ روزازل
تو چه دانی که پس پرده که خوب است و که زشت.
حافظ.
حل جدول
تاییس
فارسی به انگلیسی
Despair, Disappoint
فارسی به عربی
احبط
فارسی به ایتالیایی
deludere
معادل ابجد
380