معنی ناخدا
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(خُ) (اِ.) کشتیبان، صاحب کشتی.
فرهنگ عمید
هدایتکننده و فرماندهِ ملوانان کشتی، کشتیبان: قضا کشتی آنجا که خواهد بَرَد / و گر ناخدا جامه بر تن دَرَد (سعدی۱: ۱۴۲)،
(نظامی) افسر نیروی دریایی، دارای درجهای نظیر سرهنگ یا سرگرد نیروی زمینی،
بیدین، کافر،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
دریانورد، کاپیتان، کشتیبان، ملاح، ناخداباور
فارسی به انگلیسی
Captain, Old Man, Skipper
فارسی به عربی
عمید بحری، قائد
فرهنگ فارسی هوشیار
خداوند کشتی و جهاز
معادل ابجد
656