معنی ناخوشایند
فرهنگ عمید
آنچه خوشآیند و دلپسند نباشد،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
تلخ، ثقیل، ناپسند، نادلپذیر، ناگوار، نامطبوع، نامطلوب، ناهماهنگ،
(متضاد) خوشایند
فارسی به انگلیسی
Awkward, Bad, Beastly, Disagreeable, Distasteful, Filthy, Forbidding, Gamy, Grating, Harsh, Ill-Favored, Impossible, Invidious, Loud, Ugly, Mean, Nasty, Noxious, Objectionable, Obnoxious, Offensive, Pestilent, Rebarbative, Repellent, Rotten, Seamy, Sour, Undesirable, Ungracious, Unli
فارسی به عربی
مزعج
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آنچه که مطبوع نیست نادلپسند نا مقبول مقابل خوشایند.
فارسی به آلمانی
Unschicklich, Unziemlich [adjective]
واژه پیشنهادی
نفرت انگیز
معادل ابجد
1022